سوفیا زندگی بابا
به نام او که تو را به من هدیه داد سلام دخترم خوبی گلم الان که در حال تایپ کردنم در محل کارم هستم و دلم خیلی برات تنگ شده هر ثانیه که از تو دور می شوم احساس دلتنگی در وجودم بی داد می کنه دخترکم بزرگ شدی راه رفتنت خیلی بهتر شده.بدون کمک راه می روی و هر زمان که به زمین می خوری خودت بلند می شوی و مجدد راه می روی. شیطونی که نگووووووووووووو اجازه نمیدی کمی به درسم برسم. تا کیف رو باز می کنم تو رو کنارم حس می کنم و آماده برای حمله کردن به جزوه های بی زبان من هستی . من هم مجبورم زمانی که خوابی با عجله درس بخوانم و تو هم این رو حس کردی و زود از خواب بیدار می شوی.فکر کنم با این ...
نویسنده :
اهورا
0:51